من صاحب تمام گنجشک های چاق زمینم ...!
که هیچ گاه لاغر نبوده اند ...
که سوی آسمان آبی
سوی خورشید ...
برای باز ها هم حتی ...
شانه می کشند ...!
من ...
بانی نور و سپیدی
در پس این ابرهای تیره
این شهر مه گرفته ام ....
من...
در همین هوای ابری ....
در این باران بی امان ...
حتی خاطره چتر را هم فراموش کرده ام
حالا بگو ...
طوفان حادثه ببارد ...
سنگ ببارد ...
دیگر ملالی نیست ...
من روئین تن شده ام ...
امروز ...
از همیشه بهترم
همین امروز
از همیشه بهتر باش.........!
عالیه مهندس، ادامه بده
نوکرتم داداش
به پای شما که حالا حالا ها نمی رسیم ...
ممنون که اومدی و سر زدی
سعی میکنم همین امروز از همیشه بهتر باشم
بالاخره شدی مردی که می خندد یا مردی که نمی خندد؟
می خندم چراکه نه؟
آره حالم خوبه و روز به روز بهتر میشه
مهم اینه که بخوایم این بهتر شدنو ...
همیشه عالیی
و من عشق را یافتم با تو
بهتر از هر روزی بهتر از دیروزهای گذشته و فرداهای نیامده
تا همیشه تا تو ...
زیر چتر بارانی من تنها جاییست برای تو
شاد بودن تنها انتقامی است که می توان از زندگی گرفت
چگوارا
تو بانی ای همه زندگی هستی وقتی لبخند می زنی ...