مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

............

دیگر ترسی از خیالهای نابهنگام و بی امان در من نیست .....!

دیگر ترسی از همیشگی تداعی در من نیست !

بگو باد ٬ باران ٬ رگبار بیاید ....!

نه ملالیست ٬ نه باکی ....

منم و خستگی .....

منم و کویر لوت ....!

بگو سنگ ببارد ٬ که بدتر ....

بگو مرگ بیاید !

هیچ خیالی نیست

.....

بگو....

دیگر هراسی نیست .....!