مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

............

دیگر ترسی از خیالهای نابهنگام و بی امان در من نیست .....!

دیگر ترسی از همیشگی تداعی در من نیست !

بگو باد ٬ باران ٬ رگبار بیاید ....!

نه ملالیست ٬ نه باکی ....

منم و خستگی .....

منم و کویر لوت ....!

بگو سنگ ببارد ٬ که بدتر ....

بگو مرگ بیاید !

هیچ خیالی نیست

.....

بگو....

دیگر هراسی نیست .....!


نظرات 9 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ق.ظ http://www.akslar.com

سلام وبلاگ خیلی قشنگی داری لطفا به ما هم سر بزن.منتظرم

ساناز سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ب.ظ http://khise-khis.blogsky.com

هراس من همه مردن در سرزمینی ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی افزون باشد
گ
(شاملو)

تینا چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ب.ظ

دیگر ترسی از خیالهای نابهنگام و بی امان در من نیست .....!

دیگر ترسی از همیشگی تداعی در من نیست !

بگو باد ٬ باران ٬ رگبار بیاید ....!

نه ملالیست ٬ نه باکی ....

منم و خستگی .....

منم و کویر لوت ....!

بگو سنگ ببارد ٬ که بدتر ....

بگو مرگ بیاید !

هیچ خیالی نیست

.....

بگو....

دیگر هراسی نیست .....!

چه قشنگ حال من و توصیف کردی .


Miss Ferii پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://frozensmile.blogfa.com

حس خوبی داشت این پستت هرچند تلخیش توی ذوق می زنه.

راستی ممنون از نظرت و شعر خوبی که فرستاده بودی، استفاده کردم :)

مهوش شفیعی شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:20 ب.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام خوب است بسیار بسیار
بهم سر بزن گلم منتظرم

دانیال رحمانیان سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ق.ظ http://dehkadehehsa.blogfa.com

سلام
زیبا وخواندنی

بیژن پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ق.ظ

سلام

خیلی شاعرانه
و با احساس بود ...

از همون مصرع‌های اول
حس افسردگی رو که در لایه‌های
زیرین شعر نهفته است با کلماتی که بار
عاطفی منفی دارن به خواننده منتقل کردی

ترس، خستگی، ملال، بی امان، مرگ و ... توی این شعر کوتاه
همه و همه دست به دست هم داده که خواننده با حس غمی که
توی شعر نهفته است
بهتر بتونه رابطه برقرار کنه

وزن مفاعیلن مفاعیل که توی این
شعر به کار برده شده به شاعرانگی شعر
اضافه کرده که از مشخصات بارز اشعار آزاده ...


وقتی که سیر شعرهای وبلاگو دنبال می کنم می بینم که
کم کم داره از بحر طویل دور می‌شه و به سمت شعر متعهد می‌ره

موفق باشی

سلام دوست خوبم
ممنونم که مثل همیشه همراهی و دلگرمم کردی
و باز ممنونم که اینقدر برام وقت میذاری
سپاس رفیق

ساناز یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 ب.ظ http://khise-khis.blogsky.com

دلم برای نوشته های شما تنگ شد... چرا ساکتید؟

تینا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ

من می هراسم باز .
خیالات رهایم نمیکند .
...
بگو مرگ نیاید.
بگو سنگ نبارد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد