ما ...
نه عکسی کنار هم داریم ...
نه ...
سفری فراموش نشدنی ...
نه حتی ...
فراموش شدنی !
نه شبی ...
کنار دریا
زیر نور مهتاب ...
نه ستاره ای با هم شمردیم ...
نه خوابی کنار هم دیدیم...!
با این همه ...
همان شور و اشتیاق کم عمق
آن لبخند زیبا ...
آن عکس کودکی
گوشه گنجه تنهایی
مرا برای هیمشه بس است ...
تا هزار سال تنهایی ام
خاطره ای در ذهنم نقش بندد
که با تمام نداشته هامان
از خاطرم نمی رود ...!
خاطرات هرگز از یاد نمیروند فقط خاطرشان کمرنگ میشود
..........!!!
عالی بود
ممنون هفشجانی عزیز
زبونتون خیلی باحال بود کلی حال کردم
ممنون که می خوای زبان و هفشجانت و حفظ کنی و به همه نشون بدی...
مرسی داداش
حتی وقتی سر اسباب بازی ها موهایم را می کشیدی
برایم خاطره ای شیرین است...
وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد،
مثل کم داشتنِ یک وزیدن، یک واژه، یک ماه.
...من فکر می کنم در غیابِ تو
همۀ خانه های جهان خالی ست،
همۀ پنجره ها بسته است،
اصلاً کسی
حوصلۀ آمدن به ایوانِ عصرِ جمعه را ندارد.
پرده هایی که پیدایند
یک جوری شبیه دیوار دیده می شوند.
سلام
مثل همیشه بی نظیر...دل نشین..!!
بعضی وقتا کم اهمیت ترین اتفاقا هم واسه ادم خاطره میشن!وقتی از کسی باشن که تو عاشقش باشی...همه چیز خاطره میشه..حتی یه لبخند کوچیک..
حیف..حیف..
سلام قوی سفید
ممنون که بازم سر زدی
بله ...
حیف...
slm ziba bood
ممنون عزیز
وبلاگتون کامله، ممنون
البته من یه منچستری هستم ولی از حضور شما خوشحال خواهم شد
باز هم ممنون
لبخند های زیبا و پر معنا
قلبهای بیصدا و تنها
هزاران هزار سال ...
هیچ نتواند آن ها را
دوباره ...
خوش بحال آنها که همیشه در ذهن ها ماندگارند
و در زندگی واقعی نا ماندگار
کاش این ادمها جیره بندی نمیشدند
و مال ما بودند تا ابد الدهر
درود بر نوید عزیز
والا چی بگم برادر...!
ممنونم که من رو می خونی و برام کامنت مینویسی...
کاش این آدم ها به خاطر لحظات زیبایی که به ما داده اند خوشبخت،شاد و پیروز باشند...
حال...
مال هر کسی هستند و هر کجا که باشند،خیلی فرق نمی کنه...
شاد زی و دیر زی
از نظر من فرقش دوتاست پسر شرقی
وقتی مال ما هستند این خوشبختی دائما در کنار ماست و لحظه لحظه پر شورتر خواهیم بود ؛ مشکل اونجاست که با این جنس آدما نمیشود برابر انرژی به اشتراک گذاشت؛ همیشه کفه پر ترازو میشوند ؛ تلاش ما برای شادی آنها به میزان ما...
کاش میدانستی در پس بی خاطرگی
خاطراتیست که بر ذهن و جانم حک شده
از کجا میدانستی آن دَم
که روزی دلتنگت میشوم !؟
کاش فالم را کامل میگفتی تا بدانم
کی،کجا؟؟؟
میروی از یادم
دنیا را بغل گرفتیم
گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد
بیدار شدیم
دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم
"حسین پناهی
بی نظیر و فوق العاده
اما من اگر بودم همه چیز را از یاد میبردم
...
کاش همین دوست داشتنِ بیخودی هم نبود
حالا هی باید بری یه جای خیلی دور
خستهخسته رویاهاتو از اینور و اونور جمع کنی
بیاری تا برسی به یه اومدن که تازه اولِ رفتنه
میفهمی چی میگم؟
هیچکی نفهمه، تو میفهمی "ریرا"
...
من دلم یه جای آبیِ مایل به زندگیه
هر جا که تو باشی
بگو اونور هر دریا ... دور، من میان باهات
تمام نا تمام من با تو تمام می شود ...
کاش نیمه گمشده همیشگی می ماند...
عشق های پاک بدون خواب تا ابد ماندگارند بر جان ما...
کاش بودنی بود دوباره برای تمام رفته ها
تکلیفِ تمام ترانههای من
از همین اولِ بسماللهِ بوسه معلوم است
سلام، یعنی خداحافظ!
خداحافظ جایِ خالیِ بعد از منِ غریب
خداحافظ سلامِ آبیِ امنِ آسوده
ستارهی از شب گریختهی همروزِ من،
عزیزِ هنوزِ من ... خداحافظ!
درود
خیلی خوب بود و عمیق به خصوص خداحافظ جایِ خالیِ بعد از منِ غریب...
سپاس
تو... دخترِ به هفتآسمانْ شُستهی من
رازهایی از این دست
دریابانِ دیدگانِ مناند
که هنوز
شاعرترین شبانهخوانِ سَحرگاهِ بوسهام.
چرا چانه میزنی؟
من هرگز به پُرسندگانِ از چرا شکستنِ خویش
حساب پس نخواهم داد..