و من عشق را یافتم ...
آن دم که در تبسم خط خطی این همه تاریکی
در سفید و سیاه دلتنگی
با نگاهی ساده ...
با سرودی تازه ...
تمام ابرها را به همان لبخند زیبا فروختم ... !
فروختم تمام بغض ها را
و لبخند خریدم
آسوده باش ...
آسوده ام ...
هیچوقت ....
هیچ اشتباهی نبوده است
ما همیشه خوب بوده ایم... !
آسوده باش ...
نگاه من شفا یافته ...
ما همیشه پاک بوده ایم ... !
ما اشتباه نکرده ایم اگر
در تاریکی چشم های هم را گم کردیم
و حالا دیگر فرصتی برای دیدار نمانده ...
سلام
با یه پست از کاریکلماتور به روزم،نظر شما راه گشا خواهد بود[گل]
تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند.”
من به چشم های بی قرار تو قول می دهم
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب میرسد....
مرسی فرنوش عزیز
کامنتت فوق العاده بود
ممنون
خواهم آمد سر هر دیواری ، میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند
هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد. مار را خواهم گفت: چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد . . . . . آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت . . . . . نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
ممنون شادی...
........به جای اسم برای اشعارت چه معنی میده؟
در ضمن خوشحالم که دوباره شاد مینویسی
یه زمانی نمی خوام با گذاشتن اسم اشتباه یا بی خود نوشتمو خراب کنم عنوان میشه نقطه ....
بعضی وقتام چند تا اسم تو ذهنمه باز میشه نقطه ...
و گاها می خوام واسه عنوان آزاد باشم که هر از گاه با یه اسم تازه بهش نگاه کنم
شایدم یه عالمه حرف نگفته ...
ممنون از شما که دوباره سر زدی
ممنون برای لطفت
من شعر نمیگم ولی شعر رو خیلی دوست دارم
با این که کم سوادم تو این ضمینه ولی زیبایی اشعارت رو خوب میفهمم
یعنی الان دیگه شدی مردی که میخندد ؟؟؟
خنده خوبه ولی وقتی که چیزی ته دلت باشه که بتونی با خیال راحت و آسوده بخندی
سلام نرگس
خنده حوبه و مهم نیست ته دلت چیزی باشه یا نه
به زودی اسم وبلاگمم عوض می کنم
امیدوارم حال و هوای رابطط آبی باشه
ما همیشه بوده ایم ...
برای ادامه ی یک زندگی شرافتمندانه
مرگ را پیشنهاد می دهم
و مرگ مردن نیست
و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست
من مردگان بی شماری را دیده ام
که راه می رفتند
حرف می زدند
سیگار می کشیدند
و خیس از باران
انتظار و تنهایی را درک می کردند.
خوشحالم ج و .. .......
...
ممنونم
مدتیه که دعات گرفته ....
خدا رو شکر
ایشالا همیشه بهترین باشین ...
مرسی از راهنماییت
خواهش می کنم...