مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

عاشقانه هایم ......!

عاشقانه هایم تباه شد ...

مرد ...

دوباره پنجره های اتاقم

نور را جواب می کنند ...!

حبس در سکوت و این خانه تاریک ...

بغضی بی امان

تمام فرداهای نیامده را بر سرم آوار می کند

حالا بعد از گذشت این همه روز ...

ساده تر بگویم ...

بی پروا تر

روشنی ، دروغ بود ...

حالا می دانم ...

به یاوه های زیبا و روشن

زیبا نمی شوم ...!

امروز حتی...

دیگر یک  واو  از کلمه ای که به جمله ای عاشقانه ختم شود ...

به ذهنم نمی رسد

عاشقانه هایم مرد ...

تمام شد ...

تمام تلاشها برای تظاهر به شادی در نبود تو ...

شعر زیبا گفتن در غروب تو

کاری عبث بود و من ...

بر عبث پاییدم و روشنی را

دروغ یاویدم به تمام مردمی که

ابلهانه ...

آفتاب و باران را ...

به تمنا نشسته اند ...!

بر عبث پاییدم ...

فریاد زدم که هر روز ...

روز دیگریست

که سیاهی مرده

که بوی عشق در من تنیده ...

که ...

که...

که ...

هه...

عاشقانه هایم تمام شد ...

مرد...

تباه شد .......!

نظرات 9 + ارسال نظر
ماندانا یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ب.ظ http://www.wildtigress.blogsky.com

سلام باید به آفتاب سلامی دوباره داد و گرمای محبتش را حس کرد باید نور آفتاب عشق را که دوباره میتابد حس کرد

... یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ http://...

.............................. بخند حا م د


زورکی هم شده ..................... بخند................................................................................


بخند

شما کیستید؟
از کجا آمدید؟
چرا بی چراغ سخن می گویید؟
مگر من آشنای شمایم که به آن سوی کوچه دعوتم می کنید؟!!!
من که کاری نکرده ام
فقط از میان تمام نام ها نمی دانم از چه....
ریرا را فراموش نکرده ام....

اگه جرات نوشتن اسمت و نداری...
اسمتو یه جا دیگه واسه یکی دیگه بنویس!!!!!!!!!!!!
من از آدمای سه نقطه ای بدم میاد!!!

این من من یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

چه بی انتهاست این عمق دلتنگیت :(

قوی سفید دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:46 ب.ظ http://www.blogsky.com

چه سخت است
بی تو لبخند زدن...
و تظاهر به شادی کردن!
از من برنمی آید...
آخر...
همیشه از آدمهای متظاهر متنفر بوده ام!!


شعر قشنگی بود...

سلام
ولی نظرت عوض میشه وقتی طرف با اینکه ازت دلخوره تظاهر می کنه ناراحت نشده تا اوضاع رو به راه بشه....
....
ممنون که بهم سر زدی خانوم بزرگ

... حداقل می‌دانم اول انسانم, بعد ه دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://...




علی صالحی همیشه " ری را" رو این جوری مینویسه !!!!

مهم اینه که بدونی ری را رو چجوری می خونه...
بگذریم...
من دیگه جواب شما رو نمیدم...!

ساناز سه‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

من از همه نام ها نمی دانم از چه ری را را از یاد نبرده ام...
دیووونه این شعرام با صدای خسرو شکیبائی...

دوباره پنجره های اتاقم
نور را جواب می کنند ...!

نه دوباره نه .... لطفااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....

سارا پنج‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ

تو به راحتی میتونی به اوج برسی وقتی شاد مینویسی واقعا دوست دارم چون شادی رو در کنار آدم ها دوست دارم هرچند تو چه شاد و چه غمگین بنویسی بازم زیبا مینویسی

سلام سارا ی عزیز
ممنون بابت اینهمه لطف و مهربانی
اونقدرها هم خوب نیستن
ممنون که بهم سر میزنی

زهره پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ

سلام؛شعرهای تو خیلی آزاده و از این بابت حس سبک و خوبی رو به من داد همچنین اینکه ...زیاد به کار رفته یک کار جدید و در عین حال با معنیه؛این نوآوری رو دوست داشتم!

سلام خانم زهره
ممنون بابت لطفتون
خوش حالم که حس خوبی در شما ایجاد شده....
شاد زی و دیر زی

شادی سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:47 ب.ظ http://shadiiii.blogsky.com/

غیر قابل تحمله زندگی بدون عاشقانه ها.

خوبی یا بدی این زندگی اینه که همه چیز توش شدنیه....!
ممنون گه سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد