مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

همیشه اینجایی!

حالا که اینجایی

بن بست دلم باز ....

شب سفر بی مه ...

دلم به مهمانی لبخند و بوسه رفته است

حالا که اینجایی

از شب نمی ترسم

هر صبح بیداری

از روز می ترسم ....!

حالا که اینجایی

بی طعنه ، بی لکنت

بی مرز می خندم

حالا که اینجایی

حالا که اینجایی ....!؟

آه که طوفان رویا ....

توهم و خیال ....

چه ها که نمی کند ؟!

حالا که اینجایی !!!

نه ...

نه ، تو اینجا نیستی .... !

هه ...

نظرات 26 + ارسال نظر
Miss Ferii جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:31 ب.ظ http://frozensmile.blogfa.com

حالا که اینجایی واقعیت از پس رویا بر نمی آید... تو اینجایی!

سلام عزیز
امروز بهت سر زدم ولی متاسفانه صفحه نظر دهی باز نمی شد .
ممنونم که بازم منو خوندی.

گل من(غوغا) دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ق.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام مهربان من
صبحتون بخیر
باور نمی کنید چقدر خوشحالم که اومدید
دوست دارم همیشه باشی
راستی به لینکم اضافه خواهی شد
ولی خوشحالم کردی که اومدی
مهربان من
بازم منتظرتم

گل من(غوغا) دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام مهربان من
منتظرتم به روزم
هر چه سریعت بیا

باران دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ

س ل ا م ...
خوبی؟
سربازی ت تمام شد؟

سلام باران عزیز
نه ۴۹ روز مونده.توچی خوبی؟ درست تموم نشد؟
ممنون که منو فراموش نکردی

باران دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ

التماست نمیکنم
هرگز گمان نکن که این واژه را
در وادی اواز های من خواهی شنید
تنها می نویسم بیا
بیا و لحظه ای کنار فانوس نفس های من ارام بگیر

بیژن شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام

بسیار ...
دلنشین و گیرا بود
و زیبایی شعر اون جایی بود
که توی یک جمله شعر تبدیل می شه
به روایتی که برای مخاطب شعر آشناست ...

تاثیر بمانی به خوبی توی این شعر دیده می شه
و البته یه کمی هم از ردپای بینش پژوه رو می شه دید
ترانه سراهایی که سبک جدیدی رو توی ادبیاتمون به وجود آوردن



...........
چون برگ گل در بسترم، می گسترانی بوی خود
من را نوازش می کنی، بر مهربان زانوی خود

آسیمه می خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجای؟ تنها نرو من را ببر
............

درود بر بیژن عزیزم
ممنون که بازم برام وقت گذاشتی رفیق
سپاس

ساناز پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ب.ظ http://khise-khis.blogsky.com

سلام

من اینجام چه بخوای چه نخوای!!!


خوندمت و همین که می نویسی و نوشته هات رو به اشتراک میذاری خیلی خوشحالم می کنه.

شاد باشی.

تینا جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ http://tassvirssazi.persianblog.ir

توهم و خیال ...
چه ها که نمی کند ؟!
نه ...
نه ، تو اینجا نیستی ...!
هه ...

حانیه شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ق.ظ

وقتی که بامدادان
مهر سپهر-جلوه گری را
آغاز می کند-
وقتی که مهر-پلک گران بار خواب را-
با ناز و با کرشمه ز هم باز می کند
آنگه ستاره ی سحری-
در سپیده دم-
خاموش می شود...

گل من یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام مهربان
آقای رضائی خوبی
از انجمن چه خبر
روبه راهه
ممنونم که گهگداری بهم سر می زنی
راستی لینکتون کردم

مهوش پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:44 ب.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام
مهربان من
خوبی
ممنونم که به فکر آپ کردنمی
من چند وقتی است که از وبم به دورم
و امروز گذری یه سر زدم
و خوشحالم کردی
تو و بقیه دوستان
خوبم
ولی من همیشه منتظرتونم
گل من

گل من(غوغا) دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ق.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام مهربان من
خوبی
رضائی گل
ببخش نبودم
دیگه کم میام
ولی دلیل بر فراموشی نیست ...
منتظرتونم

سلام عزیز
من کماکان به شما سر می زنم
به امید اینکه با مطلبی جدید بروز شی.

Miss Ferii سه‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ

همیشه سید علی صالحی بهم آرامش میده

باران شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:16 ب.ظ

در زدی

باز کردم

سلام کردی

اما صدا نداشتی

به آغوشم کشیدی

اما

سایه ات را دیدم

که دست هایش توی جیبش بود

ساناز دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:02 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

سلام حامدجان
تغییراتم رو باید از درون شروع کنم ... از درون.
شاد باش!

تینا پنج‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ http://tassvirssazi.persianblog.ir

تموم شدی ؟

سلام تینا
نه فکر نمی کنم....
اسمش این نیست!
گمان می کنم تیره نوشتن بسه دیگه...
این و همه بلدن!
احتمال اینکه مدتی ننویسم فراوونه با اینکه کار واسه گذاشتن دارم....

تینا یکشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:59 ق.ظ

به نظر منم دیگه تیره زندگی کردن بسه دیگه ُ، این راحت ترین نوع زندگیه .
تیرگی بسه ...

دانشجویان ادبیات فارسی دانشگاه شیر پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://www.adabeyat87.blogfa.com

سلام شما زیبا می نویسید

و ما هم شما را با افتخار لینک کردیم

شما هم اگه دوست داستید ما رو لینک کنید

عاطفه یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ http://atefeh369.blogfa.com

سلام.......
خیلی خوشم اومد.....

عاطفه دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ب.ظ http://atefeh369.blogfa.com

سلام....
خوشم اومد از نظرت.
اما دورنگری و نگاه کردن به پایان هر راه باعث میشه راهو اشتباه نریو درست انتخاب کنی.
درسته؟

ساناز سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

هوس کرده ام
زنگ در تمام دفاتر قبول آگهی رو بزنم
.
.
.
.
نه برای پیدا کردن تو
برای اینکه برات پیام تبریک با فونت درشت چاپ کنن
آخه میخوام برم گم شم!!!!!!!!!!!!!!![نیشخند]

مهوش شفیعی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:45 ق.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام مهربان
خوبی؟
بازم لذت بردم مانا باشی ...

سلام مهوش عزیز
ممنون که هنوز فراموشم نکردی.
خوشحالم که باز هم مینویسی
شاخ باشی

ساناز یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

باید از تو پیامبر بشوم
که بگیرم کمی هوایت را
قدر یعنی دوباره نازل کن
روی هر شانه آیه هایت را
……………..شاید امشب مرا صدا بکنی
مثل دیوانه ها شدم انگار
گاه هی بی دلیل می خندم
تو فقط رد شو از خیال من
جای پایت دخیل می بندم
……………..حاجتم را اگر روا بکنی
خواستم از همه جدا بشوم
که تو در خاطرم بمانی وبعد
نذر کردی اگر مرا بکشی
توی گوشم غزل بخوانی وبعد
……………..باید این نذر را ادا بکنی
من برای تو چارپاره شدم
این خود زندگیست می فهمی
بعد تو سهم مردم دنیا
فقط آشفتگی است می فهمی
……………..گیس ها را اگر رها بکنی
شب نگاهم که می کنی انگار
توی چشمم چراغ می افتد
آخرش من برات می میرم
صبر کن اتفاق می افتد
……………..توی شعرم که پا به پا بکنی
حس خوبیست این که در شبهات
من به جای عروسکت باشم
بچگی هات را به من بدهی
من فقط بادبادکت باشم
……………..که مرا از سرت هوا بکنی
رفتی اما قبول کن در من
شعر با تو همیشه پا بر جاست
حال من را ببین و باور کن
داغ تو روی سینه ام پیداست
……………..دکمه های مرا که وا بکنی
( حسام بهرامی)

تینا دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ http://tassvirssazi.persianblog.ir

نیستی ...
هستی ...
...
من چشم براهم ...

مهوش شفیعی چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.ghovgha.blogfa.com

سلام مهربان
بازم لذت بردم
مانا باشی
گل من

ساناز پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ

کاش به روز می شدی لااقل!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد