مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

...

گلایه ای نیست

اما شاید ....

اگر این کوچه ُ بن بست را

نمی گشودم

هنوز........

نه ...

گلایه ای نیست ....!

شکوه نخواهم کرد ....

 

 

دربِ خانه باز خواهد ماند

تا بیایی

حتی اگر زره پوش

 

ای ساحره ... !

بانو ...

به معجزه ایی

به کلامی ، نشانه ای

برهانم از این آشفتگی

یا به دُشنه ای سرد

آرام و به لبخند

بمیران جان همیشه گرم مرا که

بدین بیهودگی

هر روز ِ این تنهایی را

مهمان خدا نباشم ............!

نظرات 4 + ارسال نظر
نیلوفر جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:43 ب.ظ http://www.jaduyesokoot.persianblog.ir

گلایه ای نیست ....!

اما..........

به هر که می نگرم در شکایت است

در حیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟

...

چی من شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ب.ظ



س و و و ت می کشم تنهایی ام را

گنجشککی عاشقم می شود ....


عالی بود

باران یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:05 ب.ظ

درسینه دچار مرگ و میرم لی لا/...ها، خسته ی همواره اسیرم لی لا/نامردم اگر باز نیایی امشب/سر را نگذارم و نمیرم لی لا!!!

ساناز چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

این روزها که می گذرد هر روز
احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد