گلایه ای نیست
اما شاید ....
اگر این کوچه ُ بن بست را
نمی گشودم
هنوز........
نه ...
گلایه ای نیست ....!
شکوه نخواهم کرد ....
دربِ خانه باز خواهد ماند
تا بیایی
حتی اگر زره پوش
ای ساحره ... !
بانو ...
به معجزه ایی
به کلامی ، نشانه ای
برهانم از این آشفتگی
یا به دُشنه ای سرد
آرام و به لبخند
بمیران جان همیشه گرم مرا که
بدین بیهودگی
هر روز ِ این تنهایی را
مهمان خدا نباشم ............!
گلایه ای نیست ....!
اما..........
به هر که می نگرم در شکایت است
در حیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟
...
س و و و ت می کشم تنهایی ام را
گنجشککی عاشقم می شود ....
عالی بود
درسینه دچار مرگ و میرم لی لا/...ها، خسته ی همواره اسیرم لی لا/نامردم اگر باز نیایی امشب/سر را نگذارم و نمیرم لی لا!!!
این روزها که می گذرد هر روز
احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند