دلیل گریهُ امروز
باران و دوری ِ دریا نبود ...
دلیل گریهُ امروز
تولد بی تبریک نبود
دلیل گریهُ دوباره
آوار خاطره بر گل خشکیده گوشه اتاق نبود
دلیل این بغض بی امان
مرور ساعت و لحظه های رفتهُ تقویم نبود
دلیل ِ لکنت امروز
ترس بیان دوستت دارم دوباره بود .... !
امروز .....
پر از تردیدم .........!
تردید
جامهُ پوسیده ای ا ست
چون پوست ِ تن
که گشوده نمی شود ...!
تردید .....
یعنی پای بریده و
تلاش برای رقص تانگو .....!
واین
خط کوچکی است
از چرایی ِگریه های امروز
که بند نمی آیند ....!
فوق العاده بود!!!
.
.
.
س ک و ت
سلام باران
ممنون که سر زدی
دلیل این بغض بی امان
مرور ساعت و لحظه های رفتهُ تقویم بود ( این حرف دل منه )
تردید .....
یعنی پای بریده و
تلاش برای رقص تانگو .....!
فوق العادست ، اما من هنوز فریب رو بیشتر از همه دوس
دارم .
ممنون که بهم سر زدی.
چرا به روز نمی کنی؟
....
.......
.........
...........
..............
..................
تردید
......
امروز ،
دیروز ،
فردا ،
هر وقت که بخوای،
همه چی،
حتی خودت ،
حتی خودم ،
حتی خودش ،
حتی زمین و زمان ،
بی دلیل پر از تردید هست
...........
..................
..........................
................................
تردید از بین رفتنی نیست .هست؟
به جان سکوت نیست.
..........
سلام چیمن عزیز
مرسی که بهم سر زدی