مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

نشانی ها .....

دیشب در حوالی رویا

هوا صاف و آفتابی بود

دیشب در خواب دیدمت

نمی شناختمت ...

نمی دانستم از کجای دنیا آمدی 

ولی نشانی ها ....

گواهی می داد که .....

دلهامان سوی دریا دارند

هنوز بوی بابونه به مشامم می رسد ...

حالا بیدارم و بی خواب

و تا آمدنت هر روز 

کوچه را آب و جارو می کنم

و غروب هر پنجشنبه تا لحظه دلتنگی ....

تا آنسوی پرچین ها

تا رسیدن به تازگی

به دنبال بوی بابونه می آیم

آن روز که بیایی ....

لالایی شب های بی قرار با توست

تا آن روز ....

من با تمام جان

منتظرت می مانم.....

نظرات 6 + ارسال نظر
این دختره جمعه 29 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:53 ب.ظ

سلام
وبلاگت جالبه اما غمگینه
این شعرا رو برای کسی می نویسی؟
چرا شعرای شاد تر نمی گی؟

سلام
تازه من این آخری رو به قول خودم تو یه فضای روشن نوشتم.!
ممنون که سر زدی.

باران دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:51 ب.ظ

سلام...
هی آدمی،
تا کی کنارِ حوصله باز با خیال گریه بیداری؟
.
.
.
هی ... "دریغا عشق که شد و باز نیامد"!

masoud ostadi جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:32 ق.ظ

salam.mese hamishe alie.be yade rozaye khoshe 01

سلام مسعود جون
خیلی ممنون که بهم سر زدی با مرام
فراموشت نمی کنم رفیق.

این دختره شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:50 ب.ظ

بازم سلام
میخوام ازت خواهش کنم که اگه میشه یه شعر راجع به خودت بگی
فقط خودت و افکارت و این جور چیزا
چرا تو شعرات نقش بقیه پر رنگ تره؟

من از خودم گفتم . شاید همه شعرامو نخوندی!
در ضمن چی بگم از خودم.من همین حرفام.همین .....

باران شنبه 13 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ق.ظ

گرفتارند ماهی ها و دریا
به عشق هم ، شبیه ما و دریا
اگر ماهی نباشد، ما نباشیم ،
چه می ماند؟ : فقط دریا و دریا
.
.
.
س ل ا م

ساناز دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:02 ق.ظ http://khise-khis.blogsky.com

نشانی ها ....

گواهی می داد که .....

دلهامان سوی دریا دارند

سلام ساناز عزیز
ممنون که بازم بهم سر زدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد