مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

مردی که نمی خندد

فقط، کمی تا سپیدی راه هست...

بگذار باران بیاید و بمانی

به خدا دلیل رفتن نمی شود

گمان آمدن باران که

باران نمی شود

به خدا باران نخواهد آمد

گیرم که بیاید

می خواهی تمام این خاطره را

به چند قطره باران نیامده

بفروشی و بروی؟

به خدا دلیل رفتن نمی شود

بگذار باران بیاید و بمانی

تا تمام این خاطره را

زیر باران

زیر این آسمان تیره

تا نمی دانم آن کجا

تا لبخند،

تا بوسه،

تا تو،

تا من

پیش ببریم.

نظرات 2 + ارسال نظر
سالواتوره جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ب.ظ http://naranj.blogsky.com

بگذار باران بیاید و نیاید بگذار لذت باران را با انهایی که باران را نمیفهمند تقسیم نکنیم بگذار انها در دنیای بی بارانشان تشنه بمانند و در سیرابی خیالیشان خوش بگذارنند همیشه در افتاب عاشق شدم ودر افتاب فارق....از افتاب متنفرم...یاد چند روز پیش افتادم که همش تو بارون بودم حالا اومدم تو این تهران همیشه افتابی که توش کم پیدا میشه ادمایی که بارونو میفهمن...چرا اصرار دارید به کسی که بارونو نمیفهمه بارونو تحمیل کنید؟این خیانته به بارون

سلام عزیز
ممنونم که وقت گذاشتی واسه جواب دادنت امیدوارم بازم ببینمت.
بارون واسه همه میاد.خیانت انحصاری کردنشه.

ساناز یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ http://khise-khis.blogsky.com

تنها برای تو
کاغذهای باطله
پر از سروده های منند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد